علم و اندیشه

پیشرفت واقعی جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد

علم و اندیشه

پیشرفت واقعی جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد

علم و اندیشه

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )



آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۰۸:۵۷ - سروش فتحی
    +
  • ۳ شهریور ۹۵، ۰۹:۱۹ - سروش فتحی
    +
  • ۲۵ مرداد ۹۵، ۱۶:۳۸ - سروش فتحی
    جالبه
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با موضوع «علم و فلسفه» ثبت شده است

پیامبر مردم را از الوهیتی خیالی رهاند. برای نخستین بار در تاریخ اندیشه  را به نیکوترین شکل آزاد کرد و از ویرانه ی بت ها راهی به علم گشود. دیگر دریاها، کوه هاغ و ستارگان حریم هایی نبودند که فکر فقط با زنجیر های سنگینی از قداست می توانست به آن ها نزدیک شود.

پیامبر مسلمین را به فراگیری علم خواند تا آن را برای خیر آدمی به کار گیرند. آنان را به باز کردن قفل های طبیعت به یاری تأمل و تجربه فراخواند و دستور داد تا علم بیاموزند حتی اگر در چین باشد.

امام موسی صدر

 


 

استیونس

سیمون استیونس   (1620-1548) دانشمند فنلاندی ، به سبب پژوهش هایش در مسئله تعادل   ، هیدروستاتیک  و اقامه دلیل بر محال بودن حرکت دائمی  ، آوازه یافته بود . در واقع استیونس نخستین کسی بود که در باب اجسام در حال سقوط اظهار نظر کرد و آزمایش هایی در این خصوص ترتیب داد (1586) . او دو جسم را ، با وزن های بسیار متفاوت از برجی که 9 متر ارتفاع داشت به پایین انداخت . اگر حق با ارسطو بود ،  بایستی جسم سنگین تر زودتر به زمین می رسید ، زیرا نیروی بیشتری از پشت به آن وارد  می شد ؛ و فرض این بود که حرکت ممکن است ، مادام که نیرویی مداوم   وجود داشته باشد . وقتی نتیجه بررسی شد ، معلوم شد که هر دو جسم در یک زمان به زمین اصابت کرده اند . این آزمایش صریحاً اثبات کرد که ارسطو فرضیه اش در مورد لزوم یک نیروی مداوم برای حرکت ، نادرست است . گالیله با کار استیونس آشنا بود و از آن برای نقد نظریه دینامیک ارسطویی بهره گرفت .

برج کج

برحسب سنت ، آزمایش انداختن دو وزنه را با وزن های متفاوت از روی برج کج پیزا و پی بردن به این امر واقع که چون هر دو در یک زمان به زمین فرو می افتند ، پس نظریه دینامیک ارسطویی باطل است ، به گالیله نسبت می دهند . این قصه بخشی از قصه های عامیانه   علم است ، که از طریق وینچنزیووی ویانی   ، زندگینامه نویس و مرید گالیله ، بدست ما رسیده است . حقیقت امر این است که ، مطلقاً دلیلی در دست نیست که گالیله اصلاً چنین آزمایشی را ترتیب داده باشد.

بدلایل متعدد ، اجرا و یا عدم اجرای آزمایش برج کج از سوی گالیله ، نامربوط می نماید . اولاً


 

گفت خواهشی دارم. اگر قول برآورده شدنش را می دهید، بگویم.

گفتیم: تو امر کن . ما حواری و گوش به فرمان تو ایم.

گفت: می خواهم پاهایتان را بشویم.

قول داده بودیم. هیچ نگفتیم. مردیم و زنده شدیم تا عیسی کارش را به پایان رساند.

گفتیم: تو معلم مایی عیسی. ما باید پای تو را می شستیم نه تو پای ما را.

گفت: این کار را کردم تا بدانید برای خدمت به مردم هیچ کس سزاوارتر از عالمان نیست. چنین کردم تا تواضع کنم و به شما تواضع بیاموزم. در ارشاد مردم، راه و روش تان تواضع کردن و خدمت گزاری باشد. حکمت گیاهی است که در زمین نرم تواضع می بالد؛ نه در کوهستان سخت تکبر.

 

اصل عدم قطعیت [1]

در 1927 ، هایزنبرگ کوشش ورزید وضع  و سرعت(سرعت و جهت) یک الکترون را محاسبه کند . دشواری که در محاسبه اوصاف یک الکترون وجود دارد این است که الکترون خرد تر از یک موج نوری است . برای مشاهده یک الکترون به طور مستقیم فرضاً باید از میکروسکوپی استفاده بکنیم که از میکروسکوپ هایی که اکنون در اختیار داریم ، بسیار قوی تر باشد . لکن هنگام استفاده از میکروسکوپ ، از یک چشمه نور هم استفاده خواهیم کرد . از پیش می دانیم که فوتون های نور (اثر فتو الکتریک انیشتین ) در وضع الکترون ها اختلال ایجاد می کند . بنابراین ، برای محاسبه وضع و سرعت یک الکترون با دو مشکل مواجهیم ؛ ما از نور معمولی نمی توانیم استفاده کنیم ، چون الکترون ها طول موجی کوتاه تر از نور معمولی دارند و اصلاً از هر نوری که استفاده کنیم در وضع الکترون ها اختلال ایجاد خواهد کرد . ناگزیر از پرتو های گامای رادیوم مدد می گیریم که چون آنها هم بسامد بالا دارند و موج هایی (بسیار کوتاه ) با طول موج هایی کوتاه تر از نورند قهراً باعث اختلال خواهند شد .


جهات ششگانه

سوال سوم : ارسطو و غیر او گفته اند که جات منحصر به شش است . تاکنون با مکعب منال می آوریم و روشن می کنیم که جهات بیش از شش است . مکعب بدلیل آنکه مکعب است شش سطح دارد و هر سطحی محاذی یک جهت است که مجموعا شش جهت می شود . اکنون در مقام فرض ، ما بر هر یک از سطوح ششگانه آن مکعب یک مکعب می نهیم و به این ترتیب هر یک از مکعب های ششگانه در یکی از جهات ششگانه مکعب اول قرار می گیرد . اکنون می خواهیم کاری کنیم که فاصله این مکعبها پر شود و مجموع آنها به صورت یک مکعب کامل درآید .

اگر بخواهیم فاصله ها را پر و نقصها را تکمیل کنیم باید بیست مکعب دیگر اضافه کنیم که مجموعاً بیست و هفت مکعب شود . همه این مکعب های بیست گانه با یکی از اضلاع و یا رووس زوایای مکعب اول تماس خواهد داشت ، در صورتی که هیچ کدام اینها در جهتی که شش مکعب اول قرار دارند ، قرار نمی گیرند . پس این بیست مکعب در جهتهای غیر جهتهای ششگانه قرار می گیرند . پس جهات منحصر به شش تا در جهت های غیر جهت های ششگانه قرار می گیرند . پس جهات منحصر به شش تا نیست ، برای مکعب بیش از شش جهت وجود دارد . از طرف دیگر در (کره ) شش جهت فرض نمی شود ، زیرا کره بیش از یک سطح ندارد و فاقد ضلع و زاویه است .

جواب : اینکه فلاسفه گفته اند هرجسمی شش جهت دارد و نه بیشتر ، مقصود جهات ذاتی و متباین و متخالف بالنوع است نه مطلق جهات که حد و حصری ندارد .