نقد ارسطو
بیشتر اعتراضاتی که به نظریه کوپرنیک شده است ، نظریه ای که زمین را متحرک و گردنده به دور خورشید میدانست ، بر پایه نگرش های ارسطویی اجسام متحرک بود . در این خصوص ، دو تا از مفروضات ارسطو و دانشمندان ارسطویی مشرب بعدی ، از اهمیت خاصی برخوردارند . یکم ، در دینامیک ارسطویی مسلم است که ، اگر جسمی بخواهد متحرک باشد ، یا متحرک باقی بماند ، باید در هر لحظه نیرویی به آن وارد شود . دوم ، در این نوع دینامیک ، مفروض است که هر جسمی دستخوش یک گونه حرکت ، فقط یک گونه ، واقع می شود .
گالیله در مخالفت با نگرش ارسطویی اظهار داشت که جسم متحرک نیاز به نیروی پیوسته و نو به نو ندارد و فقط تغییر حرکت نیازمند نیرو است . خلاصه آنکه ، گالیله مفهوم لختی را ، یعنی نگرشی را که دلالت دارد بر اینکه یک جسم ساکن و یک جسم متحرک ، مادام که نیرویی بدانها وارد نشود در حالت سکون یا تحرک باقی می مانند ، صورت بندی کرد . بدین سان ، گالیله با مفروض گرفتن درست عکس آنچیزی که ارسطو مفروض گرفته بود ، دینامیک را از بن دگرگون کرد . او به جای توضیح حرکت ، تغییر در حرکت را تبیین کرد .
دوم ، گالیله مفهوم حرکت مرکب را پیشنهاد کرد . بیان او این بود که کاملاً ممکن است یک جسم واحد ، در آن واحد ، دستخوش چند حرکت مختلف واقع شود .
دینامیک
دینامیک و اختر شناسی کوپرنیکی
زندگی گالیله کارزار پایان ناپذیری است از سوی او با استادان ارسطویی مشرب سنتی علم . او مدام در انظار عمومی