گفت خواهشی دارم. اگر قول برآورده شدنش را می دهید، بگویم.
گفتیم: تو امر کن . ما حواری و گوش به فرمان تو ایم.
گفت: می خواهم پاهایتان را بشویم.
قول داده بودیم. هیچ نگفتیم. مردیم و زنده شدیم تا عیسی کارش را به پایان رساند.
گفتیم: تو معلم مایی عیسی. ما باید پای تو را می شستیم نه تو پای ما را.
گفت: این کار را کردم تا بدانید برای خدمت به مردم هیچ کس سزاوارتر از عالمان نیست. چنین کردم تا تواضع کنم و به شما تواضع بیاموزم. در ارشاد مردم، راه و روش تان تواضع کردن و خدمت گزاری باشد. حکمت گیاهی است که در زمین نرم تواضع می بالد؛ نه در کوهستان سخت تکبر.
منبع:
داستان راستان در 80 دقیقه؛ بازنویسی اثر ماندگار استاد شهید مرتضی مطهری/ سید محمّد جواد میری/ تهران/ میراث اهل قلم/ چ 5/ پاییز 1391 / ص 35