علم و اندیشه

پیشرفت واقعی جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد

علم و اندیشه

پیشرفت واقعی جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد

علم و اندیشه

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )



آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۰۸:۵۷ - سروش فتحی
    +
  • ۳ شهریور ۹۵، ۰۹:۱۹ - سروش فتحی
    +
  • ۲۵ مرداد ۹۵، ۱۶:۳۸ - سروش فتحی
    جالبه
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

سلام دوستان عزیز.

مطالب جدید وبلاگ با عبارت "جدید" در تیترشان نمایش داده می شوند و ذیل  مطالب "تیتر 1" قرار می گیرند.

 لطفا از مطالب جدید مان،دیدن نمایید.

موفق باشید

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////


خاطره ای از یک مهندس نفت !!

ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ ﯾﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﺟﻨﻮﺑﯽ

ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺍﻭﺝ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﭘﺎرﺱ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺸﺪ. ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻡ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻫﻤﯿﻨﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﺩﻓﺘﺮ ﺭﻭ ﺗﻮ ﭘﺎﺳﮕﺎﻩ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ.

ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺗﺎﺳﯿﺴﺎﺕ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺜﻞ ﺑﻘﯿﻪ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﺳﺨﺖ ﮐﻮﺵ، ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯿﻪ، ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ، ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ .

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ.

ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ ﻭ ...

ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ایشون ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﭼﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ !

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ


 

گفت خواهشی دارم. اگر قول برآورده شدنش را می دهید، بگویم.

گفتیم: تو امر کن . ما حواری و گوش به فرمان تو ایم.

گفت: می خواهم پاهایتان را بشویم.

قول داده بودیم. هیچ نگفتیم. مردیم و زنده شدیم تا عیسی کارش را به پایان رساند.

گفتیم: تو معلم مایی عیسی. ما باید پای تو را می شستیم نه تو پای ما را.

گفت: این کار را کردم تا بدانید برای خدمت به مردم هیچ کس سزاوارتر از عالمان نیست. چنین کردم تا تواضع کنم و به شما تواضع بیاموزم. در ارشاد مردم، راه و روش تان تواضع کردن و خدمت گزاری باشد. حکمت گیاهی است که در زمین نرم تواضع می بالد؛ نه در کوهستان سخت تکبر.

 


 

دو دوچرخه سوار با سرعت یکنواخت 10 کیلومتر بر ساعت به طرف همدیگر حرکت می کنند [از روبه رو ؛ شاخ به شاخ]. در لحظه ای که فاصله ی میان آن ها 20 کیلومتر است زنبور عسلی از چرخ جلوی یکی از آن ها با سرعت یکنواخت 25 کیلومتر بر ساعت مستقیما به طرف چرخ دوچرخه ی دیگر پرواز می کند. زنبور به محض تماس با چرخ دوچرخه ی دیگر پرواز می کند. زنبور به محض تماس با چرخ دوچرخه، بی درنگ بر می گردد و با همان سرعت به سوی دوچرخه ی اول پرواز می کند و این حرکت رفت و برگشتی را آن قدر تکرار می کند تا دوچرخه ها با هم برخورد کنند و زنبور بینوا لای چرخ های آن ها له شود. این زنبور از لحظه ی جداشدن از چرخ دوچرخه ی اول تا زمان پیش آمدن آن حادثه ی ناگوار چند کیلومتر پرواز کرده است؟ (این مسئله بسته به این که از چه راهی  آن را حل کنید می تواند خیلی راحت یا خیلی مشکل باشد.)

الف) 20 کیلومتر

ب) 25 کیلومتر

ج) 50 کیلومتر

د) بیشتر از 50 کیلومتر

ه) این مسئله را با این معلومات نمی توان حل کرد.

 

 

مسائل ریاضی «ظل» که از آن به مماس و «تانژانت» تعبیر می کنند از مسجد مدینه بیرون آمد و به دست ابوالوفاء بوزجانی رسید و از وی به همه ی جهان منتشر گشت؛ یعنی عمل  پیامبر خاتم (ص) در بنای دیوار مسجد مدینه الگوی رهنمون استنباط و اختراع ظل (تانژانت) گردید.

 قبله ی مدینه ی طیبه تنها معجزه ی فعلی (1)  باقی مانده از رسول خدا (ص) است که بدون ابزارهای نجومی و تحقیق و به کار بستن قواعد هیأت و در دست داشتن  امثال زیج و دیگر منابع طول و عرض جغرافیایی، آن را در نهایت دقت تعیین کرد و به سوی کعبه ایستاد و فرمود:

«محرابی علی المیزاب؛ محراب من رو به ناودان کعبه است.»

قبله ی مدینه آن چنان که رسول  اکرم (ص) به سوی آن نماز خوانده است تا امروز به حال خود باقی است و دانشمندان ریاضی  نامور چون ابوریحان بیرونی، با قواعد ریاضی قبله ی مدینه را چنان یافتند که رسول خدا بدون آن ها یافته بود.

 علاوه بر این به دستور پیامبر، دیوار غربی مسجد مطابق با نصف النهار از شمال به جنوب کشیده شد و به اندازه ی قامت یک انسان قرار داده شد و مقرر گردید هر گاه سایه ی سمت شرق یا غرب وجود نداشت هنگام زوال است و